-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1390 13:25
اگر می توانستم دیوانگی ام را برایت به تصویر بکشم... اگر می توانستم انچه که درون متلاطمم وجود دارد را برایت تشریح کنم... و اگر می توانستم بدانم پشت حرف های ارامت چه می گذرد... و اگر فقط یک بار از میان حرف های اشفته ام ، حرف بی قراری ام را می خواندی... بگذار اگر می خواهی زندگی کنم، با حقیقت زندگی کنم نه با رویاهایم......
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1390 17:31
آرزوم بی تو محاله ،لحظه هام بی تو سواله، بی تو مقصد خیلی دوره ،راه عشقم بی عبوره، من نمی خوام تو خیالم بگمت عاشقت هستم دوست دارم که راستی راستی حس کنم تو رو تو دستم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1390 17:26
با مداد رنگی روزه آمدنت را نقاشی میکنم و جادهایه رفتنت را خط خطی!. بیا غلط هایه زندگیم را به من بگو و زیره اشتباهتم را خط بکش.بودنت مثله دریایی مرا در بر میگیرد آنجا که تو هستی،ماهیها هم نمیتوانند بییند چه رسد به من..............................!!! کدام صبح میایی؟ کدام چمدان ماله تست؟ کدام دست ترا به من میرساند؟کدام...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 20:11
مهربانم تو بگو بعد از تو از کدام دریچه ی آسمان به تماشا بنشینم و با کدام واژه عشق را معنا کنم ؟ بی تو همه ی فصلها خاکستری و همه ی ستاره ها خاموشند. کیفر شکستن دل من چند جاده غربت و چند آسمان تنهایی است باور کن من هنوز هم به قداست چشمان تو ایمان دارم برای او که وسط قلبش اندازه ی تمام عاشقانه های روی زمین است
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 00:56
عشق را که تقسیم کردند سهم من چشمان سبز تو شد و سهم تو گل سرخ دل من یک روز می بوسمت تا من گل سرخ تو شوم و تو گل سرخ دل من دوست دارم گلاله
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 00:54
کاش به حروف الفبا یک حرف دیگر اضافه میشد ناگهان یک حرف گوشه ی کاغذ نوشته میشود خط می کشم روی تمام حروف و انگشتهایم را دانه دانه با آب میشویم انگار دستهای من یارای نوشتن ندارد دیگر جریمه ام نکن. من فکر می کنم " من"٬ تو فکر می کنی " تو"
-
تو را می بینم ......................
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 00:53
تو را می بینم باندازه ی شبنمی که روی گل های سرخ می نشیند پر از طلوع پر از عشق مرا به شعرهایت ببر و با نفس هایت دلم را نقاشی کن کاش فردا را با تو آواز می خواندم.
-
تو را می بینم ......................
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 00:53
تو را می بینم باندازه ی شبنمی که روی گل های سرخ می نشیند پر از طلوع پر از عشق مرا به شعرهایت ببر و با نفس هایت دلم را نقاشی کن کاش فردا را با تو آواز می خواندم.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 اردیبهشتماه سال 1390 16:08
مگه میشه تو نباشی..تو مثل نفس می مونی دستای گرمتو کاشکی تو به دستم برسونی بی تو قلبم بی پناه ، می میرم وقتی که نیستی مگه میشه باورم شه که تو دیگه پیشم نیستی !!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 فروردینماه سال 1390 19:12
برایت آرزو می کنم آرزوی کسی باشی که آرزویش را داری همین احساس خوبی ندارم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 فروردینماه سال 1390 18:36
نگاهم می کنی و می گذری! بی آنکه بدانی در دلم چه می گذرد! نگاهت می کنم و در دل آهسته می گریم! ... ...... با آنکه خوب مید انم تو اسیر دیگری هستی
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 فروردینماه سال 1390 18:35
نه آنچنان عاشق باش که هیچ چیز را نبینی، نه آنقدر ببین که هرگز عاشق نشوی دلم بد جوری داغونه
-
دیونتم
پنجشنبه 18 فروردینماه سال 1390 17:22
-
دیونتم
پنجشنبه 18 فروردینماه سال 1390 17:22
-
دیونتم
پنجشنبه 18 فروردینماه سال 1390 17:22
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 13 فروردینماه سال 1390 13:51
سلام عزیزم دلم برات تنگ شده
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 فروردینماه سال 1390 09:30
تولدت مبارک عزیزم دوست داشتم شمع های تولدتو با هم فوت می کردیم
-
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
چهارشنبه 3 فروردینماه سال 1390 09:27
ساقیا آمدن عید مبارک بادت ... وان مواعید که کردی مرواد از یادت در شگفتم که در این مدت ایام فراق ... برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت برسان بندگی دختر رز گو به درآی ... که دم و همت ما کرد ز بند آزادت شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست ... جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت ... بوستان...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 فروردینماه سال 1390 09:13
سال نو مبارک بهار من
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 مهرماه سال 1389 19:23
سلام عزیزم دوست دارم مرسی بابت نظرات خوشکلت
-
بخوانید و از این زندگی ذلت بار و یکنواخت خلاص شید.
پنجشنبه 26 فروردینماه سال 1389 19:23
پابلو نرودا " به آرامی آغاز به مردن میکنی " ترجمه: احمد شاملو به آرامی آغاز به مردن میکنی اگر سفر نکنی، اگر کتابی نخوانی، اگر به اصوات زندگی گوش ندهی، اگر از خودت قدردانی نکنی . به آرامی آغاز به مردن میکنی زمانی که خودباوری را در خودت بکشی، وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند . به آرامی آغاز به مردن میکنی...
-
به تو می اندیشم
چهارشنبه 25 فروردینماه سال 1389 21:03
همه می پرسند چیست در همهمه ی دلکش برگ چیست در بازی آن ابر سپید زیر این آبی آرام بلند که ترا می برد اینگونه به ژرفای خیال چیست در خلوت خاموش کبوترها چیست در کوشش بی حاصل موج که تو چندین ساعت مات و مبهوت به آن می نگری نه به ابر نه به آب نه به برگ نه به این آبی آرام بلند نه به این خلوت خاموش کبوترها نه به این کوشش بی...
-
قدردانی .....!
چهارشنبه 25 فروردینماه سال 1389 20:58
پروردگارا .... ای زیباترین و ای از همه بهترین ..... تو را بخاطر تمام نعمت هایی که به من عطا کرده ای شکر می گذارم .... ولی بدان من بیشتر از اینها می خواهم هرآنچه که برای من خوب است و تو راضی بدان هستی را می خواهم ....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 فروردینماه سال 1389 16:41
تو همیشه هستی اما این منم که از تو دورم من که بی خورشید چشمات مثل ماه سوت و کورم نمی خوام وقتی تو هستی آدم آدمکا شم چرا عادتم تو باشی می خوام عاشق تو باشم چقدر گاهی، دلم تنها تو را میخواهد... یکی از همین روزها،ت مام نا تمامم دلم را، به تو می سپارم، اگر دلی باقی بماند! همه ی من دوستت دارد.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 فروردینماه سال 1389 16:33
-
زیباترین روز دنیا روز تولد توست
یکشنبه 1 فروردینماه سال 1389 16:33
-
تولدت مبارک عزیزم
یکشنبه 1 فروردینماه سال 1389 16:32
-
بخــــوان ای بلــبل خوش خوان
یکشنبه 1 فروردینماه سال 1389 16:30
بخــــوان ای بلــبل خوش خوان که باز از نو بهار آمد نسیـــــم رفته زین گلشــــــن به رخش گــــل سوار آمد گذشت آن حسرت پائــــــــــیز ، بهار آمد فرحت انگیز زغـــــــم شد ساغــــــرم لبریز، بهار خـــوشگوار آمد بخــــــوان مرغ هـــــزارآوا ، کنون آهنـــــگ دلشادی که رنگین شد چمن از گل ، درخــت اکنون به بار آمد بهر سو...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 اسفندماه سال 1388 22:07
لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ... تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ... لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ... که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پُر شیار ... لمس کن لحظه هایم را ... تویی که نمی دانی من که هستم؟ لمس کن این با تو نبودن ها را...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 اسفندماه سال 1388 22:06
گر با من وداع کردی مرا با غم رها کردی گنه کردی گنه کردی گن اهت را نمی بخشم