-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 تیرماه سال 1386 18:57
دوستت دارم بیشتر از آنچه که تصور میکنی دوستت دارم و بیشتر از آنچه باور داری عاشق تو هستم بیشتر از هر عشقی بر تو عاشقم و بیشتر از هر دیوانه ای مجنون تو هستم. عزیزم من محتاج تو هستم و بدون تو زندگی برایم مفهومی جز تاریکی و سیاهی ندارد! دوستت دارم چونکه میدانم تو نیز مرا دوست میداری ، دوستت دارم چونکه مرا باور داری و مرا...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 تیرماه سال 1386 18:52
وقتی تو را دیدم فهمیدم که عشق و آفتاب سوزان و لطیف تو بر من جور دیگری میتابد.با تو همیشه لحظه های بی غروب عشق را در آغوشت یافته ام. تو را میپرستم تنها که فقط با تو میفهمم دوست داشتن و آرزوی تو را داشتن را. من عاشقت هستم.عاشق نمام وجودت ای کسی که تنها با عشق تو میتوانم اوج بگیرم و عشق را فریاد کنم.یعنی تو را فریاد کنم .
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 تیرماه سال 1386 18:46
یکی بود یکی نبود در زمانهای قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود فضایل ها وتباهی ها در همه جا شناور بودند آنها از بیکاری خسته وکسل شده بودند که ناگهان زکاوت ایستاد و گفت: بیایید قایم باشک بازی کنیم ! همه قبول کردند. دیوانگی فریاد زد و گفت:من چشم میگذارم . از آن جایی که هیچ کس دوست نداشت به دنبال دیوانگی بگردد همه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 تیرماه سال 1386 18:27
جلسه محاکمه عشق بود و قاضی عقل, و عشق محکوم به تبعید به دورترین نقطه مغز شده بود. یعنی فراموشی! قلب تقاضای عفو عشق را داشت, ولی همه اعضا با او مخالف بودند. قلب شروع کرد به طرفداری از عشق! آهای چشم مگر تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن اونو داشتی؟! ای گوش مگر تو نبودی که در آرزوی شنیدن صدایش بودی؟! و شما پاها که همیشه...
-
دوست دارم
جمعه 8 تیرماه سال 1386 18:20
تو را چون نقش رویا دوست دارم چو عطر پاک گلها دوست دارم منم آن ماهی افتاده بر خاک تو را مانند دریا دوست دارم بخند ای غنچه گلزار هستی که من خندیدنت را دوست دارم به باغ خاطرم ای لاله سرخ تو را تنهای تنها دوست دارم
-
True love is a never ending bond between two people
جمعه 8 تیرماه سال 1386 17:21
Take My Hand by Donovan Bryan Take my hand and lead the way; Tell me all you want to say. Whisper softly in my ear, All those things I want to hear. Kiss my lips and touch my skin; Bring out passions deep within. Pull me close and hold me near; Take away my pain and fear. In the darkness of the night, Be my beacon,...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 تیرماه سال 1386 17:14
درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده میشود . پس از اندک زمانی داد شیطان در می آید و رو به فرشتگان می کند و می گوید : جاسوس می فرستید به جهنم از روزی که این آدم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنمیان را هدایت می کند و... حال سخن درویشی که به جهنم رفته بود این چنین است: با چنان عشقی زندگی کن که حتی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 تیرماه سال 1386 17:06
گاهی وقتا دنیا واست خیلی کوچیک میشه می خوای خفه شی هیچ کورسوی امیدی نمیبینی اما خوب ... تو همه ی اون لحظه ها خدا باهاته همراهته با یاد خدا و اونی که دوسش داری و فکر می کنی اونم دوست داره یه کم حالت بهتر می شه و اون اشکی که می جوشه از گوشه چشمت یکم تسلی میده بهت خدایا تنهام نذار
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 تیرماه سال 1386 17:06
گاهی وقتا دنیا واست خیلی کوچیک میشه می خوای خفه شی هیچ کورسوی امیدی نمیبینی اما خوب ... تو همه ی اون لحظه ها خدا باهاته همراهته با یاد خدا و اونی که دوسش داری و فکر می کنی اونم دوست داره یه کم حالت بهتر می شه و اون اشکی که می جوشه از گوشه چشمت یکم تسلی میده بهت خدایا تنهام نذار
-
هیچکی از رفتن من غصه نخورد
جمعه 8 تیرماه سال 1386 15:21
هیچکی از رفتن من غصه نخورد هیچکی با موندن من شاد نشد وقتی رفتم کسی قلبش نگرفت بغض هیچ آدمی فریاد نشد وقتی رفتم کسی غصش نگرفت وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد دل من میخواست تلافی بکنه پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد وقتی رفتم نه که بارون نگرفت هوا صاف و خیلی هم آفتابی بود اگه شب میرفتم و خورشید نبود آسمون...
-
هیچکی از رفتن من غصه نخورد
جمعه 8 تیرماه سال 1386 15:20
هیچکی از رفتن من غصه نخورد هیچکی با موندن من شاد نشد وقتی رفتم کسی قلبش نگرفت بغض هیچ آدمی فریاد نشد وقتی رفتم کسی غصش نگرفت وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد دل من میخواست تلافی بکنه پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد وقتی رفتم نه که بارون نگرفت هوا صاف و خیلی هم آفتابی بود اگه شب میرفتم و خورشید نبود آسمون...
-
اسیرم در قلب مهربانت برای همیشه و تا ابد .
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 22:29
ستاره امیدم از تو به خود رسیدم تمام زندگیم رو تو چشمای تو دیدم یادم نمیره هرگز لحظه یه خوبه دیدار وقتی که عاشقونه به تو شدم گرفتار اگر چه از تو دورم ، تویی عزیزترینم عاشق ترم زدیروز تا زنده ام همینم شب که ستاره ها عروسی دارن جای ستاره من و تو خالیست من می رسم یه روز به تو دوباره ستاره های ما زهم جدا نیست تورو چون سایه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 22:28
ستاره امیدم از تو به خود رسیدم تمام زندگیم رو تو چشمای تو دیدم یادم نمیره هرگز لحظه یه خوبه دیدار وقتی که عاشقونه به تو شدم گرفتار اگر چه از تو دورم ، تویی عزیزترینم عاشق ترم زدیروز تا زنده ام همینم شب که ستاره ها عروسی دارن جای ستاره من و تو خالیست من می رسم یه روز به تو دوباره ستاره های ما زهم جدا نیست تورو چون سایه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 22:23
*** داشتم یک دل و آن هم به تو کردم تقدیم بیش از این از من مسکین چه تمنا داری عشق ابدی است و اگر نباشد عشق نیست . "love is for ever and if it doesn 't last forever it isn't love" *** آتش عشق تو شد باده و درجام افتاد هر که نوشید از آن در نظر عام افتاد قسمت ما شد آن باده و آن آتش عشق نوش کردیم،چه نوشی،چه سرانجام افتاد...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 22:12
محبوب سیه چشم من و ای رویای شیرین ذهن آشفته ام چشمان من به لبان زیبای تو دوخته شده، تا شاید روزی از راز درون پیله ی قلبت سخن بگویی و مرا از شیرینی لبانت سیراب کنی... ای آرام جانم، تو بگو، با این عشق بی سرانجامت چه کنم، ای کاش می توانستم قلبم را شکافته و تمام این مهر و محبت را به خودت هدیه کنم. به پیش کدام محرم می...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 22:10
ترسم آخر در کنارم خسته وآزرده گردی با همه خوبی و پاکی در خزان پژمرده گردی میروم تا نشنوم آواز باران دو چشمت میروم چون می هراسم شعله ایی افسرده گردی ای که در خوبی و پاکی چلچراغ آسمانی قلب سردم را چه بی حاصل به سویت میکشانی قصه تلخ مرا کاش از نگاهم خوانده بودی من گنهکارم تو خوب و مهربانی
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 22:03
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 22:03
نمی دانم تو می خوانی ز چشمم حرفهایم را نمی دانم تو می بینی نگاه بی صدایم را که می گوید بدون مهربانیهای بی حدت... بدون عشق تو، هیچم... تو میدانی ... و میدانی که من ، بی تو و مهر تو ، می میرم تو دستش را بگیر تا او نترسد از سیا هی ها، سختی ها ، دو رنگی ها و بداند دوستش داری دوستت دارم خدای مهربانیها اگر باد بودم می...
-
گل همیشه بهارمن
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 21:59
به او بگویید دوستش دارم، به او که گل همیشه بهارمن است، به او که قشنگترین بهانه برای بودن من است وبه او که عشق جاودانه من است کاش زندگی شعر بود تا برایش یک دنیا شعر می سرودم تا با آهنگش در خلوت بی کسی هایش هیچوقت تنها نماند کاش زندگی قصه بود تا برایش یک دریا قصه می گفتم تا همسفر با ماهیهای آزاد همیشه اقیانوس خوشبختی را...
-
گل همیشه بهارمن
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 21:58
به او بگویید دوستش دارم، به او که گل همیشه بهارمن است، به او که قشنگترین بهانه برای بودن من است وبه او که عشق جاودانه من است کاش زندگی شعر بود تا برایش یک دنیا شعر می سرودم تا با آهنگش در خلوت بی کسی هایش هیچوقت تنها نماند کاش زندگی قصه بود تا برایش یک دریا قصه می گفتم تا همسفر با ماهیهای آزاد همیشه اقیانوس خوشبختی را...
-
بیا با من دلم تنها ترین است
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 21:55
بیا با من دلم تنها ترین است/ نگاهت در دلم شور آفرین است/ مرا مستی دهد جام لبانت/ شراب بوسه ات گیرا ترین است/ ز یک دیدار پی بردی به حالم/ عجب درمن نگاهت نکته بین است/ سخن از عشق ومستی گوی با من/ سخن هایت برایم دلنشین است/ مرا در شعله ی عشقت بسوزان/ که رسم دوستداریها همین است/ نشان عشق را در چشم تو خواندم/ دلم چون کویی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 21:51
آنگاه که ضربه های تیشه زندگی را بر ریشه آرزوهایت حس می کنی، به خاطر بیاور که زیبایی شهاب ها از شکستن قلب ستارگان است سکوتم را به باران هدیه کردم/ تمام زندگی را گریه کردم/ نبودی در فراق شانههایت / به هر خاکی رسیدم تکیه کردم. بی تو مهتاب شبی باز ازآن کوچه گذشتم/همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم/شوق دیدار تو لبریز شد...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 21:49
دلی گفت: که آخر چه بود حاصل من؟ عشق فرمود: تا چه بگوید این دل من! عقل نالید: کجا حل شود این مشکل من؟ مرگ خندید: در این خانهی ویرانهی من!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 21:45
وقتی ناامید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه وقتی دلت خواست ازغصّه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 21:44
وقتی ناامید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه وقتی دلت خواست ازغصّه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 21:19
این عشقی که به من بخشیدی برای همیشه زنده خواهد ماند تو همیشه آنجا هستی ،هنگامیکه فرو افتم ضعف مرا می ستانی و به من نیرو وقدرت می بخشی و برای همیشه دوستت خواهم داشت و در کنارت می مانم همچو فانوسی در تاریکترین شبها بالهایی خواهم بود، که در طول پرواز یاری ات خواهم کرد و در طوفان سر کش ،سر پناهی برای تو خواهم بود ...
-
دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 21:13
دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج!! ای مسافر ! ای جدا ناشدنی ! گامت را آرام تر بردار ! از برم آرام تر بگذر ! تا به کام دل ببینمت . بگذار از اشک سرخ گذرگاهت را چراغان کنم . آه ! که نمیدانی ... سفرت روح مرا به دو نیم می کند ... و شگفتا که زیستن با نیمی از روح تن را می فرساید ......
-
دوستت دارم
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 21:10
-
سلام زیباترین گل جهان
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 21:05
گاهی اوقات گذشته هیچگاه فراموش نمی شه تصویر یک لبخند ؛گرمای یک بوسه ؛صدای یک آشنا و خاطرات خوب در کنار تو بودن با یاد تو روز را آغاز کردن و با یاد تو به پایان رساندن هیچ گاه فراموش نمی شه اینو مطمئن باش عزیزم دوست دارم چه در کنارم باشی چه فرسنگ ها از من دور باشی
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 خردادماه سال 1386 20:49
آموخت که چگونه گریه کنم امّا گریه به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم تو نیز به من آموختی که چگونه دوستت بدارم امّا به من نیاموختی که چگونه فراموشت کنم