سلام گلی خوبی عزیزم گفتی این چند روز که می ری سقز sms می زنی چی شد خیلی زود منو فراموش کردی اینجوری بیادمی باشه تو هر کاری بکنی باز من دوست دارم و تو قلب منی . دلم واسه دیدنت یه ذره شده زودتر برگرد من منتظرتم
این نامه رو یه محکوم برات مینویسه یه محکوم که نمی دونه جرمش جیه ولی از بجگی محکوم بوده به تنهایی کسی که از وقتی چشم باز کرده جز درد و غم چیزی نداشته دوره شادیهاش کوتاه بوده ولی در عوض بغض راه گلوشو خوب می شناسه آخه مونس قدیمشه اصلا اونجا خونه کرده از بچگی چشماش همیشه سرخ بود همیشه در حسرت نوازش دیگران بودهمشه غرق در خودش ..چرا؟ چرا هایی که هیچ وقت کسی بهشون جواب نداد دستهایی که دراز نشد که نوازشش کنند. بچه که بود خیلی دلش می خواست خودشو بکُشه شب ها خواب بهشتُ میدید واسش بهشت جایی بود که همه دوسش می دارند همه مهربونند بزرگ که شد فهمید اگه خودشو بکشه بهشت نمی ره پس منتظر موند تا ....خودش به سراغش بیاد ولی هنوزنیومده............ دیگه تحمل ندارم.
می زنم تا دم دمای آخرین... قطره به قطره خونمو یکجا به نامت می کنم،
دلخوشی های دنیا رو خودم به کامت می کنم... می برمت یه جای دور می شم
برات سنگ صبور،برات یه کلبه می سازم پر از یه رنگی پر نور...روح و دل و جون و
تنم نذر نگاهت می کنم،دنیاها رو فدای اون چهره ماهت می کنم،هرچی که باختی
پای من هر چی که بردم مال تو...دفتر پیر شعرم وقتی که مردم مال تو...