خیلی دوست دارم عزیزم کاش می شد می تونستی بیای با هات صحبت کنم خیلی حرف دارم بهت بزنم. ولی خوب شاید اینجوری بهتر بتونم باهات صحبت کنم چون وقتی که صداتو می شنوم دستو پامو گم می کنم و نمی تونم حرفای دلمو بهت بزنم . ایندفه که داشتم میومدم مرخصی بخودم گفتم میام حسابی می بینمت و باهات صحبت می کنم نمی دونی چه شور و حالی داشتم ولی از اونجایی که هیچوقت من تو زندگیم شانس نداشتم بازم نشد.
قربونت برم خیلی نگرانتم. مواظب خودت باش. می دونی دوست خوب اونی نیست که فقط تو شادی هات پیشت باشه دوست خوب اونیه که همیشه باهات باشه هم در خوشی و هم ناخوشی تو همیشه تو شادی و غمم پیشم بودی وقتی تنها بودم و دلم گرفته بود و بغض داشت گلومو می فشرد وقتی دنبال یه همزبون می گشتم تو کنارم بودی با حرفات با اون کلام دلنشینت همیشه به من آرامش می دادی ولی حالا من غم و ناراحتی رو تو وجودٍت تو صدات تو نوشته هات می بینم ولی تو منو لایق نمی دونی تا سنگ صبورت باشم ؛ مونس اون دل مهربون و بزرگت باشم دلم می خواست تا غم غصه هات رو هم با من تقسیم می کردی و همه رو تو دلت انبار نمی کردی خیلی نگرانتم عزیزم . از خدا می خواهم همه غم و غصه هاتو ازت بگیره و بده بمن چون دلم می خواهدهمیشه غنچه لبخند روی لبات نقش بسته باشه عزیزم
دوستت دارم گلم