گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

کاش می شد وقتی دلت گرفت

 


خوش به حال آسمون
 
که هر وقت دلش بگیره

بی بهونه می باره ...

 به کسی توجه نمی کنه ...

از کسی خجالت نمی کشه ...

می باره و می باره و ...

اینقدر می باره تا آبی شه ...

‌آفتابی شه ...!!!

کاش ... کاش می شد مثل آسمون بود ...

کاش می شد وقتی دلت گرفت

اونقدر بباری تا بالاخره آفتابی شی ...

بعدش هم انگار نه انگار که بارشی بوده

تو کیستی........

تو کیستی که من این گونه بی تو بی تابم ؟


شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم

 تو چیستی که من از موج هر تبسم تو بسان قایق سرگشته روی گردابم

 تو درکدام سحر بر کدام اسب سپید؟

 تورا کدام خدا؟ تواز کدام جهان؟ تو در کدام کرانه ، تو از کدام صدف ؟

تو در کدام چمن ، همره کدام نسیم؟

 تو از کدام سبو؟ ... کدام نشاه دویده است از تو در تن من ؟

که ذره های وجودم تورا که می بینند به رقص می آیند، سرود می خوانند

 

عشق یعنی خون دل یعنی جفا

عشق یعنی خون دل یعنی جفا

عشق یعنی درد و دل یعنی صفا

عشق یعنی یک شهاب و یک سراب

عشق یعنی یک سلام و یک جواب

عشق یعنی یک نگاه و یک نیاز

عشق یعنی عالمی راز و نیاز

عشق یعنی تا ابد فانی شدن

   عشق یعنی عابد و زاهد شدن

عشق یعنی همچو لیلا خون شدن

یا چو مجنون راهی صحرا شدن

عشق یعنی تیشه فرهاد ها

عشق یعنی عالم فریاد ها

عشق یعنی زخم کوه بیستون

عشق یعنی ناله های درد و خون

عشق یعنی در جهان رسوا شدن

عشق یعنی یکه و تنها شدن

عشق یعنی التماس و انتظار

عشق یعنی تا ابد با من بمان...!