برای کسی می نویسم که در تن خسته و رنجورم با نیروی عشقش حس نشاط و زندگی
آفرید.برای کسی می نویسم که تنها با کلامش آشنایم و با چهره اش بیگانه،فقط این را
می دانم که کسی هست که نور امید را در دلم کاشته،ای کاش حظورش تنها در خیالم
نبود.ای کاش همیشه با من بود...
من از این روزها و شبهایی که بی هیچ شوقی می گذرد،خسته ام.من از تکرار و تکراری
شدن گریزانم.دوست دارم با تو پرواز کنم و از آسمان فراتر بروم. . . .