گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

عشق را می شود از پنجره چشم تو دید

باید از رد نگاه تو به خورشید رسید


بی تو لحن همه ی پنجره ها دیواری ست


کوچه و خش خش پاییز همه تکراری ست


کی از این کوچ غم انگیز حذر خواهی کرد؟


کی از این کوچه متروک گذر خواهی کرد؟


آه سرشارترین فصل غزل خوانی من


کی از این جاده میایی تو به مهمانی من؟


خسته ام دیگر از این فصل غم آلوده و سرد


ای که مفهوم سرآغاز بهاری برگرد...

روی آن شیشه تبدار تو را ها کردم


اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم


حرف با برف زدم، سوززمستانی را


با بخار نفسم وصل به گرما کردم


شیشه بد جور دلش ابری و بارانی شد


شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم


عرقی سرد به پیشانی آن شیشه نشست


تا به امید ورود تو دهان وا کردم


در هوای نفسم گم شده بودی ای عشق


با سرانگشت، تو را گشتم و پیدا کردم


با سرانگشت کشیدم به دلش عکس تو را


عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم


و به عشق تو فرآیند تنفس را هم


جذب اکسیژن چشمان تو معنا کردم


باز با بازدمی اسم تو بر شیشه نشست


من دمم را به امید تو مسیحا کردم


پنجره، دفترم امروز شد و شیشه غزل


و من امروز براین شیشه تو را ها کردم


آن قدر آه کشیدم که تو این شعر شدی


جای هر واژه ، نفس پشت نفس جا کردم

سلام عزیزم