شیشه پنجره را باران شست.... شیشه پنجره را باران شست از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ آسمان سربی رنگ من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ می پرد مرغ نگاهم تا دور وای، باران باران +یکی از قشنگترین بارون های بهاری در حال باریدنه و من برای اولین بار تمام ذوق راه رفتن زیر این بارون رو به نشستن و از پشت پنجره تماشا کردنش ترجیح دادم..... آرام باشید و عاشق.....
در گذر گاه زمان خیمه شب بازی دهر باهمه تلخی و شیرینی خود میگذرد عشق ها میمیرند رنگ ها رنگ دگرمیگیرند این فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده به جا میماند