گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

 بشنو ای دوست 

انکه با زندگی می سازد زند گی را می بازد با زندگی نساز زندگی را بساز (زرتشت)

سلام نازنین

سلام یار نازنینم امروز بعد از ۱۰ روز اومدم کافی نت تا برای عزیزم بنویسم 

هنوز سرما خوردگیم خوب نشده نمی دونم این چه ویروسی بود که این همه مدت مریضیم طول کشید نمی دونم شایدم من ضعیف تر شدم بگذریم ادامه نمی دم تا باز دعوام نکنی  

این چند روز نتونستم درست و حسابی با گلم حرف بزنم و احوالشو بپرسم ناز من از خودت برام بنویس و با هام حرف بزن از حال و احوالت بگو . 

دوست دارم و عاشقانه میبوسمت  

سعید               

 

 

 

 

 

 

 

 

چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییست

چنان دل  کندم از دنیا که  شکلم شکل تنهاییست

ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشاییست

 

مرا در اوج می خواهی؟ تماشا کن ، تماشا کن

دروغین بودم از دیروز مرا امروز حاشا کن

 

در این دنیا که حتی ابر نمی گرید به حال ما

 

همه از من گریزانند

تو هم بگذر از این تنها

 

فقط اسمی به جا مانده از آنچه بودم و هستم

دلم چون دفترم خالی ، قلم خشکیده در دستم

 

گره افتاده در کارم

به خود کرده گرفتارم

 

به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم؟

 

رفیقان یک به یک رفتند

مرا با خود رها کردند

 

همه خود درد من بودند ، گمان کردم که هم دردند

 

شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودند

به سوی اوج ویرانی پل پرواز من بودند

 

گره افتاده در کارم

به خود کرده گرفتارم

 

به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم؟