گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهاییست

چنان دل  کندم از دنیا که  شکلم شکل تنهاییست

ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشاییست

 

مرا در اوج می خواهی؟ تماشا کن ، تماشا کن

دروغین بودم از دیروز مرا امروز حاشا کن

 

در این دنیا که حتی ابر نمی گرید به حال ما

 

همه از من گریزانند

تو هم بگذر از این تنها

 

فقط اسمی به جا مانده از آنچه بودم و هستم

دلم چون دفترم خالی ، قلم خشکیده در دستم

 

گره افتاده در کارم

به خود کرده گرفتارم

 

به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم؟

 

رفیقان یک به یک رفتند

مرا با خود رها کردند

 

همه خود درد من بودند ، گمان کردم که هم دردند

 

شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودند

به سوی اوج ویرانی پل پرواز من بودند

 

گره افتاده در کارم

به خود کرده گرفتارم

 

به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم؟          

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد