من دیدم تو را
که
لبخند می زدی به احساس های من
من شنیدم
که
هزار بار می گفتی دوستت دارم!
من احساس کردم
کاملا احساس کردم
که
دست های لرزانم را گرفتی و...تابستان شدم!
من دیدم ،شنیدم و کاملا احساس کردم...
من...
ای فلسفه بیدار شدن از خواب ، عجیب مرا اذیت می کند!!!
می دانم که ناراحتت کرده ام
می توانی دعوایم کنی
می توانی به احساسم سیلی بزنی
می توانی شعری را که امروز برایت گفتم ، پاره کنی.
می توانی تا همیشه مرا چشم انتظار بازگشت ات بگذاری...
یک کار دیگر هم می توانی بکنی
می توانی لبخند بزنی!!