گفتی دوستت دارم . قلبم تندتر از همیشه تپید لبخند زدم و باورت کردم . با صدایت مرا نوازش کردی تپش قلبت را حس کردم مهربان و پاک بود در اغوشت غرق محبت شدم به تو تکیه کردم و ارام شدم
چه زیباست نوشتن وقتی می دانی او می خواند چه زیباست سرودن وقتی می دانی او می شنود و چه زیباست جنون وقتی می دانی او می بیند
مهربانی و صداقت تو درست به ظرافت گلبرگ های یک گله نوشکفته است که برای یه پروانه خسته بهترین جای رسیدن به آرامشه
هجوم خواب ها پلک مرا از پا نمی انداخت؛چه شب هایی طلوعت را به جانم منتظر بودم
هنری ترو : از این نکته مشوق تر نمی توان که بشر دارای دارای قدرت انکار ناپذیری است که می تواند با یک مجاهدت آزادی زندگی خود را اعتلا دهد اگر کسی در جهت رویا و تخیل های خویش راه برود و کوشش کند و آن زندگانی ای را که در عالم خیال برای خود مجسم کرده است فراهم سازد با موفقیتی که در لحظه های عادی غیر منتظره است مواجه خواهد شد.