گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

با یک دل سبز دوستت دارم

نمی توانم بیانش کنم تو مثل سرابی یا نه ... بهتر بگویم مثل آب دریایی . تشنگی را رفع           نمی کنی وقتی می بینمت بیشتر دلم تنگت می شود ... از دیدنت سیرنمی شوم                دوستت دارم تو  همانی که گفتی : دل مهربانت را در مقابل من به آهن به سنگ بسپار و مرا به سرخی خون دل شقایق اما من جز به تو دل به کسی نمی دهم این دل فقط مال توست فقط دوستم بدار و ترکم نکن روز رفتنت روز مرگ شقایق ..روز زردی دل سبز من است دوستت دارم تو همانی که می گفتی : من در عالم سرد خودم باید آنقدر تنها بمانم و  آنقدر تنها بگریم که تمام نوشته هایم بوی باران بگیرد اما من می گویم که سردی دلت را به من بسپار و گرمی دل من از آن تو فقط بدان که با یک دل سبز دوستت دارم

نظرات 1 + ارسال نظر
گلاله شنبه 12 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:23 ب.ظ


لب دریا رو به موجها روی نیمکت تک و تنها
توی رویا با خیالت زندگی رو زنده هستم
لب دریا عین موجها باز به یادت می خروشم
تا بفهمی خیلی وقته اینجا منتظر نشستم
لب دریا انتظارت چه قشنگه
همه عمر انتظارت چه قشنگه
دریا بازم منو فریاد می زنه می گه خشکی جای موندن دیگه نیست
بیا دریاییشو تا ماهی باشیم آخه ماهی توی آب زندونی نیست
لب دریا انتظارت چه قشنگه
همه عمر انتظارت چه قشنگه

درمرداب خوابها ، درحضورآینه ها.

درشکست دلها ، به دنبال خودم می گردم.

درعبوررودها ، درریزش ابرها... .

به دنبال خودم می گردم.

می شکنم سکوتم را درحضوردریا.

همراه می کنم دلم را به رزم آوران نور.

وهراسان ازعبوری سرد.

به دنبال رهی می گردم.

تادراین زمستان ، مرا ازاین مرداب یخزده ،

به بهاردلهای عاشقی هدایت کند.

تا وجودم ازبهارومرداب نیلوفروجودشان،

ازسربگیرم.

تا شوم آنچه که باید بشوم.گلاله دوستت دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد