گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

ای جان حدیث ما بر دلدار باز گو

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود

وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر

آری شود و لیک خون جگر شود

خواهم شدن به میکده گریان و داد خواه

کز دست غم خلاص من آنجا مگر شود

از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان

باشد کز آن میانه یکی کارگر شود

ای جان حدیث ما بر دلدار باز گو

لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود

از کیمیای تو زر گشت روی من

آری به یمن لطف شما خاک زر شود

 

نظرات 1 + ارسال نظر
گلاله چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:43 ق.ظ



گفته بودم عشق یعنی هورم نفس داغِ داغ
عشق یعنی بوییدن گل از لای در باغ
می گویم عشق یعنی سوز درد سرد سرد
عشق یعنی دلی بی کینه اما پر ز درد
گفته بودم عشق یعنی التهاب التماس
عشق یعنی مروارید یه قطعه الماس
می گویم عشق یعنی حقارت در التماس
عشق یعنی ذغال، نی مروارید و الماس
گفته بودم عشق یعنی زلالی رود وجود
عشق یعنی به درگاه یار به سجود
می گویم عشق یعنی دفن خود در وجود
عشق یعنی به درگاه خالی به سجود
گفته بودم عشق یعنی مستی از جام نگاه دوست
عشق یعنی پستی رانده شدن از در دوست
می گویم عشق یعنی پیمانه ات بشکسته به دست دوست
عشق یعنی سراب رسیدن تا در دوست
گفته بودم عشق یعنی صدای تیشه فرهاد
عشق یعنی مجنون از لیلی به فریاد
می گویم عشق یعنی تیشه زدن بر دست فرهاد
عشق یعنی لیلی به بر دگر یار ،مجنون به فریاد
گفته بودم عشق یعنی گداختن در انتظار
عشق یعنی خطر کردن با اختیار
می گویم عشق یعنی سوزش سردی دیدار
عشق یعنی خطا کردن بی اختیار
گفته بودم عشق یعنی دیدن خنده یار
عشق یعنی سیل اشک ،بی اختیار
می گویم عشق یعنی حسرت در دیدن یار
عشق یعنی سیل اشک ویار بی عار
گفته بودم عشق یعنی بودن لب روی لب
عشق یعنی صبر لبالب
می گویم عشق یعنی فشار دندان روی دست
عشق یعنی فرود از بالا به پست
گفته بودم عشق یعنی شرمساری ایوب
عشق یعنی یوسف واسه یعقوب
می گویم عشق یعنی سنگ و رمی جمرات
عشق یعنی بنده شدن بر می و مسکرات
گفته بودم عشق یعنی دوست داشتن بی انتها
عشق یعنی ایستادن و سوختن تا انتها
می گویم عشق یعنی حماقت در دوستی بی ریا
عشق یعنی ایستادن و سوختن ،تنهای تنها
گفته بودم عشق یعنی رنگ سرخ شقایق
عشق یعنی پارو واسه قایق
می گویم عشق یعنی جان دادن یک گل زیبا
عشق یعنی حقیری در بزرگی تا ناکجا
گفته بودم عشق یعنی ترنم زیبای بارون
عشق یعنی نفیر صدای کارون
می گویم عشق یعنی سیل ویران گر
عشق یعنی دلت به دست یاری سوداگر
گفته بودم عشق یعنی همه زیبایی دیدن
عشق یعنی خود ندیدن ،یار دیدن
می گویم عشق یعنی زنگار بر رخ زیبایی و مدارا
عشق یعنی نه خود دیدن و نه یار دیدن ،تو را
گفته بودم عشق یعنی رنگین کمان را یک رنگ دیدن
عشق یعنی بر عاشقی دم مسیحا دمیدن
می گویم عشق یعنی یکرنگی را رنگ رنگ دیدن
عشق یعنی بر دلت دم مرگ ،پی از پی دمیدن
گفته بودم عشق یعنی رنگ آبی آسمون
عشق یعنی وسعت دریا مث مهربون
می گویم عشق یعنی رنگ آبی آسمون
عشق یعنی وسعت دریا مث مهربون


آری ، آغاز

آری ، آغاز دوست داشتن زیباست

گرچه پایان راه ناپیداست

من دیگر به پایان راه نمی اندیشم

که همین دوست داشتن زیباست زیباست

گرچه پایان راه ناپیداست

من دیگر به پایان راه نمی اندیشم

که همین دوست داشتن زیباست

یه نفر ...

یه جایی ...

تمام رویاهاش لبخند توست

و زمانی که به تو فکر میکنه احساس میکنه که زندگی واقعا با ارزشه

پس هر وقت احساس تنهایی کردی این حقیقت را به خاطر بسپار

یه نفر ...

یه جایی ...

تمام رویاهاش لبخند توست

و زمانی که به تو فکر میکنه احساس میکنه که زندگی واقعا با ارزشه

پس هر وقت احساس تنهایی کردی این حقیقت را به خاطر بسپار

یه نفر ...

یه جایی ...

در حال فکر کردن به توست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد