گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

حبک یا عمری ما بیتغیر هیدا قدر مکتوب علیی

عشق یعنی التماس و انتظار 

       عشق  یعنی بوسه ای بر دست یار

               عشق  یعنی هر چه دارم مال او     
 
                         عشق یعنی پـــــــا و دل دنـبــــال او
   

  گفتم تو چرا دورتر از خواب و سرابی
                                    گفتی که منم با تو ولیکن تو نقابی
 فریاد کشیدم تو کجایی تو کجایی
                                    گفتی که طلب کن تو مرا تا که بیابی
چون همسفر عشق شدی مرد سفر باش
                                      هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش
هر منزل این راه بیابان هلاک است
                                        هر جشمه سرابـیست که بر سینه ی خاک است

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
گلاله جمعه 12 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:19 ب.ظ

سـهم مـن از تمــام ایــن قصـه...یک بغل بـی کسی و تنهایی است
نقش من حال و روز مجنونی است...نقش تو یک نگاه لیلایی است
باز هم بعد گریه های دلم...خیره در چشم آینه گشتم
راستی چهره پر از اندوه...گاهی اوقات هم تماشایی است!
گاه با خاطرات سرگرمم...گاهی اوقات نیز با تقویم
آه! امروز مثل دیروز است....در دلم انتظار فردایی است
آسمان مثل من تو غمگینی....پس بگو از چه رو نمی باری؟
نکند باورت چنین باشد: چاره عاشقی شکیبایی است
دل من سر به سینه ام بگذار....بی صدا گریه کن برای خودت
شعله ای در وجود من انداز....قصه عشق ما اهورایی است
مدت اندکی است در این باغ....غنچه جان من شکفته شده است
به کنارم بیا، ببین به نسیم...ساده پر پر شدن، چه رویایی است!
یک فرشته از آسمان آمد...آخرین صفحه را ورق زد ورفت
به گمانم که مردن عاشق....آخر قصه، حس زیبایی است

گلاله یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:16 ب.ظ

زندگی بدون عشق
مانند درخت بدون شکوفه و میوه می ماند .
زندگی بدون عشق زندگی نیست ....
زندگی چیست ؟
عشق ورزیدن!و........؟
زندگی ماجرایی است پر هیجان ما در زندگی خود نشانه ها یی می بینیم
حاکی از حضور خداوند در درون و بیرون ما .
اگر چشم دل را باز کنیم می توانیم این نشانه ها را ببینیم و بخوانیم .
دنیای ما سرشار از معناست .
هر آنچه که در درون و بیرون ما اتفاق می افتد نامه ای است از عالم بالا که باید آن را باز کنیم و بخوانیم .ا
ین نامه ها را خداوند برای همه ما می فرستد او از زبان همه چیز و همه کس و همه حادثه ها با ما سخن می گوید.
عشق چیست ؟ عشق رایحه شناخت خویشتن خویش است .
وقتی لبریز می شوی از حقیقت خود- که همان خداست – آن گاه سهیم می شوی خود را با دیگران
وقتی می فهمی که از هستی جدا نیستی .آ
نگاه عاشق می شوی .
عشق میوه تجربه وحدت عارفانه خود با همه چیز و همه کس است .
عشق رابطه نیست بلکه برترین مرتبه وجود است .
بعضی ها به غلط گمان می کنند که نقطه مقابل عشق نفرت است .
نقطه مقابل عشق نفرت نیست بلکه ترس است .
نفرت عشق وارونه است .
وقتی خود را نمی شناسی
از همه می ترسی در عشق تمام پنجره های وجودت را به روی بی کران باز می کنی .
اما وقتی می ترسی همه ی پنجره های وجودت را می بندی
وبه آن ها قفل آهنی بی اعتمادی می زنی .
وقتی می ترسی تنها می شوی وقتی عشق می ورزی محو می شوی دیگر نیستی تا احساس تنهایی کنی
عشق مرزهای تو را می ریزد وتو را با آدم ها پرنده ها آب ها گیاه و خورشید و ماه و ستاره یگانه می کند .
عشق افتادن قطره به دریاست قطره تویی و دریا خداست .
ما چنان آفریده شده ایم که فقط می توانیم به عشق زنده باشیم .
بدون عشق مردگی می کنیم .نه زندگی .
اگر نتوانیم عشق بورزیم از زندگی نیز محروم خواهیم شد .
آنگاه آنی نخواهیم بود که می توانیم باشیم .
اگر عشق نورزیم جاری وجودمان به مرداب ملال می ریزد .
می گندیم و می پوسیم و می میریم .
از مرگ نمی ترسید ؟
اگر مرگ وجود می داشت شاید از او می ترسیدم
بسیاری از آدم هایی که از مرگ می ترسند خبر ندارند که هم اکنون مرده اند .
زیرا عشق نمی ورزند .
عشق است که زنده می کند .
عشق کیمیاست .
ضیافت پر شکوه زندگی هرگز به پایان نمی رسد .این ضیافت همیشه برپاست .
بازیگران زندگی می آیند و می روند اما نمایش زندگی به پایان نمی رسد
عشق تداوم می یاید خنده تداوم می یاید زندگی تداوم می یابد
اگر به کیمیایی عشق برسیم و ققنوس وار بر خاکستر مرگ خویش با ل و پر بزنیم بی تردید حیات جاویدانه پیدا می کنیم .
پیش از آن که مرگ به ما برسد ما باید به عشق رسیده باشیم
وقتی مرگ می آید باید ما را عاشق و دست افشان و تراوند خوان می بینند
باید مرگ را شگفت زده کنیم مرگ نباید ما را بمیراند.
اگر بمیرید دلتان بیشتر برای چه کسی تنگ می شود؟
برای زمین .
زمین ما که در کاینات بزرگ تر از ذره ای غبار نیست .
خوشبخت ترین سیاره عالم است .
بر روی این ذره ی غبار حیات شکفته است زمین ما زنده است و نفس می کشد.گ
وش بده پرنده ها می خوانند نگاه کن درخت ها غرق شکوفه و میوه اند
آدم ها را ببین عشق ها را خنده ها را گریه ها را .
آیا صدای آواز محزون آن عاشق تنها را نمی شنوی ؟ دخترکی در باد می رقصد
آیا او را نمی بینی ؟
خوشا به حال زمین که زنده است !
خوشا به حال همه ی درخت ها !!
خوشا به حال باران !!
خوشا به حال خورشید وماه و ستاره ها !!!
خوشا به حال شب !!
خوشا به حال روز !!
خوشا به حال عشق !!
خوشا به حال ما !!

تو بارانی من باران پرستم تودریایی من امواج تو هستم اگرروزی بپرسی باز گویم: تو من هستی و من نقش تو هستم


عشق یعنی خون دل یعنی جفا عشق یعنی درد و دل یعنی صفا عشق یعنی یک شهاب و یک سراب عشق یعنی یک سلام و یک جواب عشق یعنی یک نگاه و یک نیاز عشق یعنی عالمی راز و نیاز

عشق در دریا غرق شدن است. و دوست داشتن در دریا شنا کردن
است. عشق بینایی را میگیرد ولی دوست داشتن بینایی میبخشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد