گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

عشق چیست .؟

عشق چیست .؟

دخترک امد کنارم گفت آقا عشق چیست؟


گفتمش دختر سر وکار شما با عشق چیست؟

گفت آقا خواب دیدم ذره ای عاشق شدم

بگذریم از این مسائل جان آقا عشق چیست؟

گفتمش دختر برو این را ز بابایت بپرس

از چه میپرسی ز مرد دست تنها عشق چیست

دختر امد پیش مادر گفت بابایم کجاست؟

یک نفر میگفت میداند که بابا عشق چیست

گفت مادر دخترم بابای تو پیش خداست

گفت مادر جان خدا مبداند ایا عشق چیست؟

گفت مادر ان که بابای تو را از من گرفت

هر چه پرسیدم جوابم داد الا عشق چیست

چشمهایم را نگاه کن بوی بابا میدهد

این همان عشق است فهمیدی که حالا عشق چیست؟

دخترک تا اشک را در چشم مادر دید گفت

تازه فهمیدم که عاشق کیست

اما عشق چیست؟

نظرات 2 + ارسال نظر
گلاله جمعه 12 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:19 ب.ظ

من به درماندگی صخره و سنگ

من به آوارگی ابر و نسیم

من به سرگشتگی آهوی دشت

من به تنهایی خود می میرم

من در این شب که بلندست

به اندازه حسرت زدگی

گیسوان تو به یادم می آیند

من در این شب که بلندست

به اندازه حسرت زدگی

شعر چشمان تو را می خوانم
عشق یعنی سخن از زخم شقایق گفتن حرفی از جنس زمان با دل عاشق گفتن

گلاله یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:15 ب.ظ



آی آدما٬ آی غنچه ها٬ آی کوچه ها٬ تو رو خدا بگین نره

پیاده ها ٬سواره ها ٬مسافرای جاده ها٬ تو رو خدا بگین نره

تو رو خدا بگین نره٬ اگه بره٬ من حرفامو به کی بگم؟

آخه من هم عاشق شدم٬ داره میره ٬من چی بگم؟

آهای شبا ٬ستاره ها٬ ترانه ها٬ اگه بره٬ قشنگی ها رو میبره

آی آدما٬ مسافرا ٬پنجره های کوچه ها٬ تو رو خدا بگین نره

عاشق شدم ٬اون می دونه٬ واسه همین داره میره

اگه بره٬ کی تو شبام٬ شعرام رو از من می گیره؟

نرو ٬بمون٬ اگه کمم ٬عاشق شدم خیلی زیاد

یادش به خیر٬ چه زود گذشت ٬اون اولا یادت میاد؟

مترسکی غریب بودم ٬تنها بودم٬ ساکت و بی صدا بودم

قشنگ بودی٬ بچه بودم٬ از آدما جدا بودم

یه حرفی موند٬ توی دلم ٬بهت بگم ٬از روزی که گفتی میرم

خواستم بگم ٬دوستت دارم ٬دوستت دارم ٬دوستت دارم

نه خنده ها٬ نه گریه ها٬ نه اونهمه ترانه و گلایه ها

هیچی به یادت نمیاد٬ نه بوسه و نه کوچه و نه سایه ها

داره میره ٬تا دوباره٬ ساکن اون شبها بشم

تو باغ سرد لحظه هام٬ مترسکی تنها بشم

عمر منم با رفتنت ٬انگاری رو به آخره

منم می خوام عاشق بشم٬ تو رو خدا بگین نره

می خواد بره ٬تنها بره٬ تو فکر راه سفره

آی آدما ٬ستاره ها ٬مسافرا٬ تو رو خدا بگین نره

پس از رفتنت آرزوهایم را دفن خواهم کرد ...
دفتر خاطراتم را به آب خواهم انداخت ...

وقاب عکس اتاقم را پستوی زمان خواهم سپرد ...
نبودنت را باور خواهم کرد و

اجازه ی ورود هیچ نگاهی را
به آرزوهایم نخواهم داد ...
اما کاش قبل از رفتنت ...

به گنجشک های شهر سپرده
باشی برق انتظار را در
چشمانشان نگاه دارند...

شاید رفتنت را برگشتی دوباره باشد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد