گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

خسته بال از وسعت خاموش یک پرواز سردرگم

در ماندن خود مانده ام یا رب چه باید کرد ؟ خسته بال از وسعت خاموش یک پرواز سردرگم باز می گردم پریشانتر به یک آغاز سردرگم یا رب ! در ماندن خود مانده ام و می روم از ابتدای اوج اما باز می گردم چه باید کرد ؟
نظرات 2 + ارسال نظر
گلاله جمعه 12 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:16 ب.ظ

یکسان بود از بـــه خاطر آری
یا آنکه ز خاطرم برانـــــــــــی

در خاک ِ سیـــــــه چو آرمیــدم
احســــــاس نمی کنم جهان را
نه سایه ی سرو و اشکِ باران
نه ناله ی مرغ ِ بوســـتان را

درعالم ِ ســایه روشن ِ مرگ
بیـنم رؤیــــــــای جاودان را
آنجــــا که طلوع یا غروبــی
نبوَد خورشــــــید ِ آسمان را

شاید که به خاطر آرمت، یا
از یاد برم همـــــه جهان را

در نهانخانة جانم، گل یاد تو، درخشید

من مست و تودیوانه

من و مست و تو دیوانه ما را که برد خانه؟
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هوشیار نمی بینم
هر یک بدتر از دیگر شوریده و دیوانه
هر گوشه یکی مستی، دستی زده بر دستی
وان ساقی سر مستی، با ساغر شاهانه
ای لولی بربط زن، تومست تری یا من؟
ای پیش چو تو مستی، افسون من افسانه
چون کشتی بی لنگر کژ می شد و مژ می شد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه

گفتم که رفیقی کن با من که منت از خویشم
گفتا که به نشناسم من خویش ز بیگانه
گفتم زکجایی تو؟ تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرقانه
نیمیم ز آب و گل، نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا، نیمیم همه دردانه
من بیدل و دستارم در خانه ی خمارم
یک سینه سخن دارم این شرح زهمیانه
تو وقف خراباتی دخل ات می و خرج ات می
زین وقف به هوشیاران مسپار یکی دانه

گلاله یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:11 ب.ظ

می خوانم برای دلتنگی هایت
می خوانم برای یکرنگی هایت
و در آن دم که نفس های خورشید
به شماره می افتد
می آسایم در پناه سایه بان دستانت

درنوردیدن این راه
چیزی شبیه سنگ ساخت , از من وما
آسمان خستگی ها
اشک ریخت جای باران
و ما با چترهای بسته , هنوز
انتظار می کشیدیم بارانی شدن را

و در آخرین نقطه هستی
پا نهاده بر سنگی سست و لرزان
هم چو آویزی بر پرتگاه زمان
می خوانم برای یکرنگی ات
برای چشمان نجیب بارانی ات
که در لحظه سقوط , تا همیشه
دستاویز نفس های کند ما بود

احمد شاملو

زیباترین تصویری که در زندگانیم دیدم نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود زیباترین سخنی که شنیدم سکوت دوست داشتنی توبود زیباترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود زیباترین انتظار زندگیم حسرت دیدار توبود زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود زیباترین هدیه عمرم محبت توبود زیباترین تنهاییم گریه برای توبود و زیباترین اعترافم عشق توبود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد