گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

در این سرای بی کسی ~ کسی به در نمی زند

Image Preview

در این سرای بی کسی ~ کسی به در نمی زند
به دشت پرملال ما ~ پرنده پر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان ~ چراغ بَر نمی کند
کسی به کوچه سارِ شب ~ درِسحر نمی زند
نشسته ام در انتظارِ ~ این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین ~ سپیده سر نمی زند

گذرگهی است پر ستم ~ که اندر او به غیر غم
یکی صلای آشنا، ~ به رهگذر نمی زند
چه چشمِ پاسخ است از این ~ دریچه های بسته ات؟
برو که هیچ کس ندا ~ به گوش کر نمی زند
نه سایه دارم و نه بر، ~ بیفکنندم سزاست
اگرنه بر درخت تر، ~ کسی تبر نمی زند
اگرنه بر درخت تر، ~ کسی تبر نمی زند
اگرنه بر درخت تر، ~ کسی تبر نمی زند 

نظرات 1 + ارسال نظر
گلاله دوشنبه 18 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:24 ب.ظ

امشب به سوگ ارزوهایم نشسته ام و در غم نبودنت اشک فراق می ریزم...
امشب شمع حسرت ارزوهای بر باد رفته ام ذره ذره اب میشود...
امشب برای مرگ ارزوهایم لباس سیاه پوشیده ام ...
کاش امشب کسی برای عرض تسلیت به خانه دلم می امد...
کاش امشب تو بودی و دلداری ام میدادی و دفتر کال ارزوهایم را ورق میزدی ...
اما...اما افسوس که تو نیستی و زندگی بی تو قشنگ نیست....



هر گاه دفتر محبت را ورق زدی ...هر گاه در زیر پایت صدای خش خش برگ ها را احساس کردی...هر گاه میان ستارگان اسمان تک ستاره ای خا موش دیدی ...برای یک بار در گوشه ای از ذهن نه با زبان بلکه از ته قلب بگو: یادش بخیر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد