گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

بگویید بر سنگ قبرم بنویسند

 

ای کسانی مامور دفن من هستید مرا در تابوت سیاهی قرار دهید تا مردم بدانند که من عزادار بودم.

دستان مرا از تابوت در آورید تا بدانند که در حسرت در آغوش گرفتن کسی بودم.

دستان مرا از تابوت بیرون قرار دهید تا بدانند که چیزی با خودم نبردم.

چشمان مرا باز بگذارید تا بدانند که چشم در انتظار بودم.

لبهای مرا غنچه بگذارید تا بدانند در حسرت بوسیدن کسی بودم.

بر روی سنگ قبرم قطعه یخی بگذارید تا با اشعه خورشید برایم به جای یار اشک بریزد.

بر روی سنگ قبرم شمعی بگذارید تا به جای مادرم بگرید.

و بر روی سنگ قبرم این چنین بنویسید:

دیونه دلی خفته در این خلوت خاموش

او زادۀ غم بود ز غم های جهان گشت فراموش

 

بگویید بر سنگ قبرم بنویسند:

دنیا را بزرگ می پنداشت ولی آن را کوچک یافت.

زندگی را دوست داشت هم چنان از آن بیزار بود.

دستانش خالی بود ولی قایق آرزوهایش اقیانوسها را در می نوردید.

گوشهایش کمتر آنچه را که می خواست می شنید

چشمهایش همواره پر غرور و آرزو مند

لبهایش دایم در خیال بود.

زبانش هرگز نتوانست آنچه را که در ذهنش می گذرد بیان کند.

دلش در کالبد خسته اش برای یکرنگی ها می تپید ولی آنرا نیافت.

وبگویید بر گورم بنویسید:

همیشه تشنه محبت بود اما.....

نظرات 1 + ارسال نظر
گلاله جمعه 1 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 05:58 ب.ظ

میشکنیم تا که شکسته نشویم


سکوت بره های معصوم دشت را
دستان گناه کار من آشفت

زیر هر قطره ی باران
اشک هایم را احساس کن
انگشتان کوچکت چقدر معصومند

بند بندشان را می فهمم

***

ارزش انسان


دشت ها آلودست
در لجنزار گل لاله نخواهد رویید

در هوای عفن آواز پرستو به چه کارت آید ؟
فکر نان باید کرد
و هوایی که در آن
نفسی تازه کنیم

گل گندم خوب است
گل خوبی زیباست
ای دریغا که همه مزرعه ی دل ها را
علف هرزه ی کین پوشانده ست

هیچ کس فکر نکرد
که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست
و همه مردم شهر
بانگ بر داشته اند
که چرا سیمان نیست
و کسی فکر نکرد
که چرا ایمان نیست

و زمانی شده است
که به غیر از انسان
هیچ چیز ارزان نیست

موکز سوته دلانم چون ننالم مو کز بی حاصلانم چون ننالم
نشسته بلبلان با گل بنالند مو که دور از گلانم چون ننالم
عزیزا کاسه چشمم سرایت وای سرایت
میون هردو چشمم جای پایت جای پایت
از او ترسم که غافل پانهی باز پا نهی باز
نشینه خار مژگونم به پایت وای به پایت
تو دوری از من و دل در برم نیست
هوای دیگری هم در سرم نیست
به جون دلبرم کز هر دو عالم
تمنای دگر جز دلبرم نیست تمنای دگر جز دلبرم نیست
بوره سوته دلان تا ما بنالیم آی بنالیم
ز دست یار بی پروا بنالیم آی بنالیم
شویم با بلبل شیدا به گلشن آی به گلشن
اگه بلبل نناله ما بنالیم آی بنالیم
گلی که مو بدادم پیچ و تابش ز آب دیدگانم دادم آبش
به درگاه الهی کی روا بی گل از مو دیگری گیره گلابش
مو که سر در بیابونم شب و روز سرشک از دیده بارونم شب و روز
نه تب دارم نه جایم می کنه درد همی دونم که نالونم شب و روز

دنیا 3تا دوست دارم... خورشید، ماه و تو. اولی رو برای روزم میخوام /دومی رو واسه‌ی شبم میخوام / ولی تو رو برای تک تک لحظه‌های زندگیم میخوام تنهای تنها

وقتی ناامید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه وقتی دلت خواست ازغصّه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد