گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

دیوان شمس

ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی منتهاای آتشی افروخته در بیشه اندیشه ها

امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدیبر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا

خورشید را حاجب تویی اومید را واجب توییمطلب تویی طالب تویی هم منتها هم مبتدا

درسینه ها برخاسته اندیشه را آراستههم خویش حاجت خواسته هم خویشتن کرده روا

ای روح بخش بی بدل وی لذت علم و عملباقی بهانه ست و دغل کین علت آمد وان دوا

ما زان دغل کژبین شده با بی گنه در کین شدهگه مست حورالعین شده گه مست نان و شوربا

این سکر بین هل عقل را وین نقل بین هل نقل راکز بهر نان و بقل را چندین نشاید ماجرا

تدبیر صد رنگ افکنی بر روم و بر زنگ افکنیوندر میان جنگ افکنی فی اصطناع لایری

می مال پنهان گوش جان می نه بهانه بر کسانجان رب خلصنی زنان والله که لاغست ای کیا

خامش که بس مستعجلم رفتم سوی پای علمکاغذ بنه بشکن قلم ساقی درآمد الصلا

نظرات 1 + ارسال نظر
گلاله جمعه 1 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 05:41 ب.ظ

عشق با یک لبخند شروع میشه ، با یک بوسه رشد میکنه و با یک اشک تموم میشه . روشنترین آینده همیشه روی گذشته فراموش شده شکل میگیره . نمیشه تا وقتی که دردها و رنجهارو دور نریختی توی زندگی به درستی پیش بری
وقتی بدنیا اومدی تو تنها کسی بودی که گریه میکردی و بقیه میخندیدن ، سعی کن جوری زندگی کنی که وقتی رفتی تنها تو بخندی و دیگران گریه کنن

گاهی اوقات گذشته هیچگاه فراموش نمی شه تصویر یک لبخند ؛گرمای یک بوسه ؛صدای یک آشنا و خاطرات خوب در کنار تو بودن با یاد تو روز را آغاز کردن و با یاد تو به پایان رساندن هیچ گاه فراموش نمی شه اینو مطمئن باش عزیزم
دوست دارم چه در کنارم باشی چه فرسنگ ها از من دور باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد