گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

سحرگاهیست و من با قلبی اکنده از درد

و غروری که برای عشق تو شکسته

این چنین خودم را تفسیر می کنم

من از چشمان شبنم زده مهتاب امده ام

از کنار جوانه های عشق

وطنین قلب شکسته ام و چشمان باران خورده ام، آمده ام

تا دوباره در اغوشت بگیرم

و برایت از تنهایی شبهای غربت بگویم

از احساس باران هنگام لمس زمین

از ارامش موجهای دریا

واین را می گویم

من بی تو مثل شاخه ای خشک می مانم

به تک درختی بی بار در کویر تشنه بی تو به ترانه ای می مانم

که بر لب هیچ کس نمی نشیند

پس مرا پذیرا باش ای هستی من


به پاس دوستی

 

به پستوی خاطراتت سری بزن

انقدر از کلمه ها دور بوده ای که برخی از واژه ها

سالهاست خوابیده اند

از دوستت دارم شروع کن

این بهترین کلام برای شروعی دوباره است

برای کسی می نویسم

 که در تن خسته و رنجورم با نیروی عشقش

 حس نشاط و زندگی را افریدن

برای کسی می نویسم

که تنها با کلامش اشنایم و با چهره اش بیگانه

فقط این را می دانم

که کسی هست که نور امید را در دلم کاشته است

امیدوارم که همیشه شاهد حضورش باشم

 

دریابم

سحرگاهان همراه با طلوع خورشید

با عشق تو متولد می شوم

تا شامگاه از نبودنت می سوزم و می سازم

اگر باشی از وجودت جان می گیرم

و با نفست زندگی می کنم

و با خنده ات آرزوهایم را به فراموشی می سپارم

به اندازه تمام ستاره های اسمان دوستت دارم

همان ستاره هایی که شبهای خلوتم را نظاره گر بودند

ودر اخر ای افتاب زیبای شرق

 از این انتظار سرد خسته شدم

دریابم