گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

همیشه اینگونه بوده است ...

همیشه اینگونه بوده است کسی را که خیلی دوست داری زود از دست می دهی...پیش از

 آنکه خوب تگاهش کنی ، مثل پرنده ای زیبا بال می گشاید و دور می شود ...فکر می کردی می توانی تا

 آخرین روز که زمین به دور خود می گردد و خورشید از پشت کوهها سرک می کشد  در کنارش

 باشی ...هنوز بعضی حرفهایت را به او نگفته بودی ... هنوز همه لبخندهایت را برایش نزده

 بودی...همیشه اینگونه بوده است کسی که از دیدنش سیر نشده ای زود از دنیای تو می رود ...وقتی به

 خود می آیی که حتی ردی از او در خیابان هم نیست...فکر می کردی می توانی با او به همه باغها سر

 بزنی... و خردهای نان را به مر غابی های تنها بدهی... وهنوز روزهای زیادی باید با او به تماشای موجها

 می رفتی ...هنوزباید ساعتهای صمیمانه ای با او اشک می ریختی.

همیشه اینگونه بوده است ، او که می رود ، او که برای همیشه می رود ، آنقدر تنها می شوی که نام

 روزها را هم فراموش می کنی...از عقربه های ساعت می گریزی و هیچ فرشته ای به خوابت نمی

 آید ...احساس می کنی به دره ای تهی از باران و درختان سقوط کرده ای...احساس می کنی کلمات

 لال شده اند...پل ها فرو ریخته اند...کفشها پاره شده اند...دستها یخ کرده اند...ویرانه ها سوخته اند...

 

راستی اگر هنوز او نرفته است ، اگر هنوز باد همه شمعها را خاموش نکرده است...اگر هنوز می توانی

 برایش یک استکان چای بریزی ، قدر تک تک نفسهایش را بدان و به فرشته ای که می خواهد او را از

 زمین به آسمان ببرد  بگو:


تو را به صدای گنجشکها و بوی خوش آرزو ها سوگند می دهم او را از من مگیر...

 

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ... تنهایی را دوست دام زیرا تجربه کردم ... تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست ... تنهایی را دوست دارم زیرا... در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد

عاشقتم

در کدوم گلستون می شه تو رو دید . از کدوم مسافرمیشه حالتو پرسید و رفتمو رفتم تا به شهر تو رسیدم . گشتمو گشتم مثل تو گلی ندیدیم. گل ابریشمی من . گل ابریشمی من