گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

دوستت دارم

گفت : می خوام برات یه یادگاری بنویسم .
گفتم:کجا ؟


گفت : رو قلبت
.
گفتم مگه می تونی ؟


گفت : آره سخت نیست ، آسونه
.
گفتم باشه .بنویس تا همیشه یادگاری بمونه
.

یه خنجر برداشت
.
گفتم این چیه ؟


گفت : سیسسسسس
.
ساکت شدم
.

گفتم : بنویس دیگه ، چرا معطلی
.
خنجرو برداشت و با تیزی خنجر نوشت
.

دوست دارم دیوونه
.


اون رفته ، خیلی وقته ، کجا ؟ نمی دونم
.
اما هنوز زخم خنجرش یادگاری رو قلبم مونده
.

دوست دارم دیوونه .
نظرات 2 + ارسال نظر
گلاله پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:45 ب.ظ

گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه میکنم گاه یک نغمه آن قدر دست نیافتنی است که با آن زندگی میکنم گاه یک نگاه آن چنان سنگین است که چشمانم رهایش نمیکنند گاه یک عشق آن قدر ماندگار است که فراموشش نمیکنم

گلاله سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:13 ب.ظ

گفتمش: دل می‏خری؟! پرسید چند؟!.... گفتمش: دل مال تو، تنها بخند..... خنده کرد و دل ز دستانم ربود.... تا به خود باز آمدم او رفته بود.... دل ز دستش روی خاک افتاده بود.... جای پایش روی دل جا مانده بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد