گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

او که در من بود دیگر نیست نیست

می روم ... اما نمیپرسم

ز خویش

ره کجا ... ؟ منزل کجا ...؟

مقصود چیست ؟

بوسه می بخشم

ولی خود غافلم

کاین دل دیوانه را معبود کیست

او چو در من مرد نا گه هر چه بود

در نگاهم حالتی دیگر گرفت

گوییا شب با دو دست سرد خویش

روح بی تاب مرا در بر گرفت

آه ... آری ...

این منم ... اما چه سود

او که در من بود دیگر نیست نیست

می خروشم زیر لب دیوانه وار

او که در من بود آخر کیست کیست