نه به انتظار یاری*نه ز یار انتظاری
غم اگر به کوه گویم بگریزدو بریزد
که دگر بدین گرانی نتوان کشید باری
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی ، لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم
اگر خون دل بود ، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است ، ما آورده ایم
اگر داغ شرط است ، ما برده ایم
اگر دشنه دشمنان ، گردنیم !
اگر خنجر دوستان ، گرده ایم !
گواهی بخواهید ، اینک گواه :
همین زخم هایی که نشمرده ایم
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم