باور خام من هنوز گاه گاه بی محابا به سراغ خواب های آشفته من می آید
و با آنها گفتگو می کند
پچ پچه هایی کوتاه اما کاری
و خواب های آشفته و ساده من به سراغ دل نازکم می آیند
و دل ناگهان بغض می کند و بهانه گیری آغاز می شود
من باید با این دل و بهانه هایش چه می کردم .
من هم به سراغ ترکهای خاطرات به سراغ راهروی کوتاه می روم
تا شاید آن ها دل را آرام کنند. دیگر راهی ندارم
و راهرو از آن روزها و رفتن ها که رفتن ها می گوید
و دلم دلکم دست از بهانه گیری بر می دارد
اما بعد از دل خودم بهانه گیر می شوم
از آن بهانه هایی که حتی راهرو هم آرامشان نمی کند
و من تازه می فهمم که دل از چه می گفت...........
......
...
..
.
امروز با هم بودن را تجربه میکنیم و فردا به یاد هم بودن را. پس: امروزمان را زیبا کنیم به حرمت خاطرات فردا. سلام.اگر مایل به تبادل لینک بودی ی سر بزن .مرسی گلم http://bestamar.ir/links/
سلام نفسی سایتت مثل خودت گل وعالیه فقط حیف یه کوچولواسمت کم اشناست مثل خودم واسه همین تعدادنظرات کم داری دوستت داااااااااااااااااارم بوس