گلاله
چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:05 ب.ظ
چیزی بگو خیال من آشفته تر شود چیزی شبیه شعر دلم زیروبر شود چیزی شبیه عطر حضور همیشه ات از خاطرات دور ولی ساده تر شود خواندم حضور چشم تو اینجا همیشگی است خوش دارم این خیال کمی تازه تر شود تکراربی نهایت یک راه بی تو هیچ حالا خیال کن پای دلم خسته تر شود ترسیده ام زهای وهوی غریب غریبه ها ترسم صدای آشنای تو هم دورتر شود عمری گریخته ام از چند و چون عشق ترسم که سعی دل به نگاهت هدر شود من بین ماندن و رفتن عجیب حیرانم شعری بخوان که رفتن دل سخت تر شود من خوب می شناسمت از لحن واژه ها ترسم دلم نبینی و آواره تر شود عزیز سال نو مبارک امیدوارم که سال خوبی داشته باشی امسال از تو فرسنگها دور بودم ولی همیشه در قلبم بودی ودر کنارم حست می کردم ببخش من را ..........................
سلام عزیزم سال نو تو هم مبارک تو هم همیشه در قلبم بودی هستی و خواهی بود بخدا لحظه سال تحویلبیادت بودم و کلی دعات کردم می دونم امید به وصال تو داشتن خیلی بعید و شاید مضحک به نظر برسه ولی تا جان در بدن دارم دوستت دارم و انتظارتو میکشم به امید اینکه شاید دمی بوی تنتو از نزدیک احساس کنم و تو رو در آغوش بکشم اما افسوس چه خیال خامی ......... اگر تو این دنیا کسی هست که با دیدنش رنگ رخسارت عوض می شه مهم این نیست که ا
اون ماله تو باشه مهم اینه که باشه ، نفس بکشه ، زندگی کنه و از زندگیش لذت ببره
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
چیزی بگو خیال من آشفته تر شود
چیزی شبیه شعر دلم زیروبر شود
چیزی شبیه عطر حضور همیشه ات
از خاطرات دور ولی ساده تر شود
خواندم حضور چشم تو اینجا همیشگی است
خوش دارم این خیال کمی تازه تر شود
تکراربی نهایت یک راه بی تو هیچ
حالا خیال کن پای دلم خسته تر شود
ترسیده ام زهای وهوی غریب غریبه ها
ترسم صدای آشنای تو هم دورتر شود
عمری گریخته ام از چند و چون عشق
ترسم که سعی دل به نگاهت هدر شود
من بین ماندن و رفتن عجیب حیرانم
شعری بخوان که رفتن دل سخت تر شود
من خوب می شناسمت از لحن واژه ها
ترسم دلم نبینی و آواره تر شود
عزیز سال نو مبارک امیدوارم که سال خوبی داشته باشی
امسال از تو فرسنگها دور بودم ولی همیشه در قلبم بودی ودر کنارم حست می کردم
ببخش من را ..........................
سلام عزیزم سال نو تو هم مبارک تو هم همیشه در قلبم بودی هستی و خواهی بود بخدا لحظه سال تحویلبیادت بودم و کلی دعات کردم می دونم امید به وصال تو داشتن خیلی بعید و شاید مضحک به نظر برسه ولی تا جان در بدن دارم دوستت دارم و انتظارتو میکشم به امید اینکه شاید دمی بوی تنتو از نزدیک احساس کنم و تو رو در آغوش بکشم اما افسوس چه خیال خامی .........
اگر تو این دنیا کسی هست که با دیدنش رنگ رخسارت عوض می شه مهم این نیست که ا
اون ماله تو باشه مهم اینه که باشه ، نفس بکشه ، زندگی کنه و از زندگیش لذت ببره