صبر کن عشق زمین گیر شود بعد برو
یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو
ای کبوتر به کجا قدر دگر صبر بکن
آسمان پای پرت پیر شود بعد برو
تو اگر گریه کنی بغض من نیز میشکند
خنده کن عشق نمک گیر شود بعد برو
یک نفر حسرت لبخند تو را میدارد
صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو
خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد
باش
باش ای نازنین
باش ای مهربان
خواب تو تعبیر شود بعد برو
نان را از من بگیر ، اگر میخواهی ،
هوا را از من بگیر ، اما ؛
خنده ات را نه .
گل سرخ را از من مگیر
سوسنی را که میکاری ،
آبی را که به ناگاه
در شادی تو سر ریز میکند ،
موجی ناگهانی از نقره را
که در تو میزاید .
عشق من ، خنده ی تو
در تاریکترین لحظه ها می شکفد
و در بهاران ، عشق من ،
خنده ات را میخواهم
چون گلی که در انتظارش بودم .
بخند بر شب
بر روز ، بر ماه ،
نان را ، هوا را ،
روشنی را ، بهار را ،
از من بگیر
اما خنده ات را هرگز !
تا چشم از دنیا نبندم