عشق یعنی دیده بر در دوختن ...........
عشق یعنی از فراقش سوختن............
عشق یعنی گم شدن در کوی دوست.........
عشق یعنی هرچه در دل آرزوست........
عشق یعنی سر به در آویختن........
عشق یعنی اشک حسرت ریختن..........
عشق یعنی یک تبسم یک نگاه.......
عشق یعنی تکیه گاه و جان پناه.....
عشق یعنی همچو من شیدا شدن........
عشق یعنی قطره و دریا شدن........
به چشمانت که رنگ آب دریاست
به آن نازی که در چشم تو پیداست
به آن لبخندت که چون لبخند گلهاست
به رخسارت که چون مهتاب زیباست
به گلهای بهار عشق و مستی
به قرآنی که آن را میپرستی
قسم ای نازنین تا زنده هستم
تو را من دوست دارم میپرستم
برای کوچ شب هنگام وحشت کمک کن با تن هم پل بسازیم
کمک کن سایه بونی از ترانه برای خواب ابریشم بسازیم
کمک کن با کلام عاشقانه برای زخم شب مرحم بسازیم
بذار قسمت کنیم تنهایی مونو میون سفره ی شب تو با من
بذار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن
***************************
تو رو می شناسم ای شبگرد عاشق تو با اسم شب من آشنایی
از اندوه تو و چشم تو پیداست که از ایل و تبار عاشقایی
به دنبال کدوم حرف و کلامی سکوتت گفتن تمام حرفاست
تو رو از تپش قلبت شناختم تو قلبت قلب عاشق های دنیاست
***************************
کمک کن جاده های مه گرفته منه مسافرو از تو نگیرن
کمک کن تا کبوتر های خسته روی یخ بستگی شاخه نمی رن
کمک کن از مسافر های عاشق سراغ مهربونی رو بگیریم
کمک کن تا برای هم بمونیم کمک کن تا برای هم بمیریم
*************************
بذار قسمت کنیم تنهایی مونو میون سفره ی شب تو با من
بذار بین من و تو دستای ما پلی باشه واسه از خود گذشتن