گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دستدر نعل سمند او شکل مه نو پیداآخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیستشمع دل دمسازم بنشست چو او برخاستگر غالیه خوش بو شد در گیسوی او پیچیدبازآی که بازآید عمر شده حافظمست از می و میخواران از نرگس مستش مستوز قد بلند او بالای صنوبر پستوز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هستو افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشستور وسمه کمانکش گشت در ابروی او پیوستهر چند که ناید باز تیری که بشد از شست

نظرات 1 + ارسال نظر
گلاله پنج‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 02:28 ب.ظ

از خدا پرسیدم:خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟ خدا جوب داد:گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد