گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

گلاله خوشگل من سلام

درد دل منو گلاله

شب بود ،

 شبی که تصویری سیاهتر از گذشته ها داشت…

 شبی که مهتابش در پشت ابرهای سیاه به خواب رفته بود.

شبی که گهگاهی ستاره های نادری در آسمان سیاه و ابری می درخشیدند .

 ستاره هایی که نوری نداشتند…

شب سوت و کور شده بود ،

بدون مهتاب ،

 بدون ستاره!

ابرها به آرامی از کنار ماه می گذشتند…

وقتی ابرهای سیاه بر روی ماه می نشستند احساس تنهایی و سیاهی در من بیشتر می شد…

شب نمی گذشت ، بی پایان بود…

کاش هر چه زودتر این شب بی پایان ، پایان داشت.

 سکوتی سرد در تنهایی و درد در قلب آسمان دلم احساس می شد…

سیاهی شب…

تنهایی مرد همیشه تنها !

ستاره ها درد مرا نمی فهمند ،

مهتاب خاموش مانده است،

 چون ابرهای سیاه روی آن را پوشانده اند…

 تنها امیدم به مهتاب بود اما…

حالا به چه کسی بگویم درد دلم را در این شب غریبه!…

 ستاره ها هر کدام در آسمان برای یک دل هستندو برای هزار چشم چشمک می زنند …

من دلم می خواهد درد دلم را برای کسی بگویم که یک دل و یکرنگ باشد

اما!..

 پس همان بهتر که درد دلم درونم بماند و تبدیل به بغض شود

و در آخر سر بغضم تبدیل به همان گریه شبانه شود…

همان بهتر… . . . . .

سلام گلی بد جور دلمو شکستی دیگه به هیچ دختری نمی تونم اعتماد کنم ازت نمیگذرم

سلام عشق من هیچ وقت فکر نمی کردم یه روز اینقدر بی رحم بشی که بهم بگی ازم متنفری 

در حقم خیلی بد کردی خوب جواب دلبستگی و وفاداریمو دادی 

من چه بدی در حقت کردم که بهم میگی ازت متنفرم؟..........................کی با احساساتت بازی کردم ؟گلی هنوز هم با وجود همه ی این کارهات دوستت دارم لعنتی